بسمه تعالی
فتنه 88 بهترین بستر برای دشمنان قسم خورده نظام اسلامی بود تا ضمن ایجاد فشار همه جانبه بر ایران، ابتدا روند پیشرفت هسته ای جمهوری اسلامی متوقف شود و به تبع آن محور مقاومت در منطقه تضعیف شود. لذا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات خیلی زود جای خود را به شعارهای "جمهوری ایرانی" و "نه غزه، نه لبنان" داد تا کانون اصلی ناآرامی های بعد از انتخابات ایران خود را نشان دهد و از همین رو بود که بسیاری از تحلیل گران، حوادث روز قدس سال 88 تهران را به مثابه مرزبندی جدی معترضان فریب خورده به نتیجه انتخابات و پیاده نظام امریکا و اسراییل در کشور می دانستند؛ افرادی که هر چند در قیاس با آحاد ملت قطره در برابر دریا نیز نبودند اما به کمک پرو پاگاندای رسانه های خارجی خود را به جای مردم ایران جا زده و سیگنالهایی برای دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی مخابره کردند که در عمل نتیجه ای جز تضعیف خط مقاومت در منطقه و تقویت اسراییل نداشت.
این مساله تا آنجا بازتاب داشت که در آذرماه 88 سید حسن نصرالله با اشاره به این موضوع گفت: "شعار نه غزه نه لبنان اثر منفی زیادی داشته، بویژه که رسانه هاو ماهواره های غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش می دهند."
وی تصریح کرد: "مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ به پا کرد مردم ایران به آنها کمک کنند، اما مردم لبنان لحظه ای که اسرائیل به ایران حمله کند آنها لحظه شماری می کنند نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل واردجنگ می شوند."
امیرحسین ثابتی: 1. پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 تنها یک واقعه تاریخی نبود؛ به تبع آن بسیاری از معادلات جهانی دستخوش دگرگونی شد و در اوج دو قطبی بلوک غرب و شرق که تفاوت ماهوی آنها در سبقت گرفتن بیشتر هر کدام شان از معنویت و دین بود، انقلابی با محوریت "دین" در ایران بروز کرد.
درست در همان برهه ای که گفتمان سکولاریزم بیش از همیشه در سراسر جهان نفوذ پیدا می کرد و انقلاب های سراسر دنیا با نفی مذهب، عمدتا با الگو گیری از قیام های مارکسیستی به دنبال راه نجاتی برای بن بست خود می گشتند، انقلاب اسلامی ایران خلاف جهت تمامی آنها با شعار محوری "اسلام" و بازگشت به آن، توانست فصل جدیدی در تاریخ معاصر بگشاید تا آنجا که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز در این باره لب به اعتراف گشودند؛ به عنوان مثال فوکو با تحیر از انقلاب ایران سخن می گوید و تاکید می کند که بعد "معنویت" آن بسیار کلیدی است؛ وی رجوع انقلاب ایران به مذهب و معنویت را از زمان انقلاب فرانسه، تاکنون بدیل میداند و معتقد است برای نخستین بار انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خوردهاند. از این رو با تئوریهای کلاسیک انقلاب نمیتوان به بررسی انقلاب اسلامی پرداخت، زیرا قادر به درک ماهیت واقعی انقلاب اسلامی مردم ایران نیستند.
2. یکی از محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی ایران، وجه استکبار ستیزی و حمایت از مظلوم بوده است. این امر از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب خود را بطور پر رنگی نشان داد بگونه ای که تاسیس سفارت فلسطین به جای سفارت رژیم جعلی صهیونیستی را می توان نمادی از آن دانست؛ از طرف دیگر تاکید رهبر و مردم ایران بر شعارهای ضد غرب و شرق و در راس آن امریکا، اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان و ... بخشی از مثالهایی است که می توان در تایید این ادعا به آنها اشاره کرد؛ و در این بین حمایت ویژه ایران از مردم فلسطین و لبنان در برابر صهیونیست ها ضریب ویژه ای گرفت تا آنجا که علاوه بر راهپیمایی سالانه روز قدس به ابتکار تاریخی امام خمینی (ره)، تاسیس حزب الله لبنان با حمایت های پر رنگ جمهوری اسلامی منجر شد تا ابعاد مقاومت در منطقه فصل جدیدی را تجربه کند.
3. حمایت های آشکار دولت و ملت ایران از مردم لبنان و فلسطین و مقاومت مثال زدنی آنان در برابر اسراییل، امریکا و ... نشان داد جبهه مقاومت طی سه دهه اخیر به طور چشم گیری تقویت شده است.
در این میان اگرچه در برخی مقاطع از جمله دولت اصلاحات این رویه کمرنگ شد اما از آنجا که این موضوع از سیاست های کلان دیپلماسی جمهوری اسلامی محسوب می شود، هیچ گاه متوقف نشد و اقدامات خفت بار و خودسرانه دولتمردان اصلاح طلب از جمله نگارش نامه معروف به 2003 دولت خاتمی به ایالات متحده مبنی بر مشروط ساختن حمایت ایران از حزب الله لبنان و جریان مقاومت، هیچ گاه نتیجه ای در بر نداشت چرا که تصمیم گیرنده اصلی در این میان نه دولت ها، بلکه رهبر معظم انقلاب بود که با درایت و رهبری داهیانه خود هیچ گاه از خط تقویت جبهه مقاومت عقب نشینی نکردند.
4. آنچه در همه این سالها مشهود بود، اوج گیری قدرت جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و پیروزی های امیدبخش و آشکار آن بود. آزاد سازی جنوب لبنان از دست صهیونیست ها برای اولین بار در سال 2000 که توسط حزب الله لبنان صورت گرفت حاکی از مقطع جدیدی از تقابل جبهه مقاومت و اشغالگران قدس بود، به تبع آن مقاومت بی نظیر حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و هم چنین متوقف کردن صهیونیست ها در جنگ 22 روزه توسط حماس، نشان داد چهارمین ارتش دنیا دیگر نمی تواند به پیش روی های خود در سرزمین های اشغالی با اتکا به بعد نظامی خود ادامه دهد و جریان مقاومت که با الهام از انقلاب اسلامی ایران روز به روز خود را تقویت کرده است، اینک به رقیبی شکست ناپذیر برای اسراییل، امریکا و متحدان اروپایی آنها بدل شده است.
5. اطمینان غرب از ناتوانی خود در نبرد نظامی با جریان مقاومت، آنها را بر آن داشت تا با دنبال کردن خط تضعیف اصلی ترین حامی مردم لبنان و فلسطین یعنی جمهوری اسلامی، خواسته خود را از مجرای دیگری دنبال کنند. در این بین فارغ از تحرکات یک دهه اخیر امریکا در خاورمیانه و اشغال دو همسایه اصلی ایران (افغانستان و عراق)، تمرکز غرب بر پرونده هسته ای ایران از اوایل دهه 80 نیز ادامه یافت. هر چند در این میان نیز فراز و نشیب های متعددی وجود داشت اما روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و تبعیت آن از گفتمان ایستادگی رهبر انقلاب در پرونده هسته ای، غربی ها را به این نتیجه رساند که چاره ای چز تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی وجود ندارد؛ هر چند در این بین باید همه ظرفیت ها برای براندازی نرم نظام اسلامی نیز بکار گرفته شود.
6. فتنه 88 بهترین بستر برای دشمنان قسم خورده نظام اسلامی بود تا ضمن ایجاد فشار همه جانبه بر ایران، ابتدا روند پیشرفت هسته ای جمهوری اسلامی متوقف شود و به تبع آن محور مقاومت در منطقه تضعیف شود. لذا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات خیلی زود جای خود را به شعارهای "جمهوری ایرانی" و "نه غزه، نه لبنان" داد تا کانون اصلی ناآرامی های بعد از انتخابات ایران خود را نشان دهد و از همین رو بود که بسیاری از تحلیل گران، حوادث روز قدس سال 88 تهران را به مثابه مرزبندی جدی معترضان فریب خورده به نتیجه انتخابات و پیاده نظام امریکا و اسراییل در کشور می دانستند؛ افرادی که هر چند در قیاس با آحاد ملت قطره در برابر دریا نیز نبودند اما به کمک پرو پاگاندای رسانه های خارجی خود را به جای مردم ایران جا زده و سیگنالهایی برای دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی مخابره کردند که در عمل نتیجه ای جز تضعیف خط مقاومت در منطقه و تقویت اسراییل نداشت.
این مساله تا آنجا بازتاب داشت که در آذرماه 88 سید حسن نصرالله با اشاره به این موضوع گفت: "شعار نه غزه نه لبنان اثر منفی زیادی داشته، بویژه که رسانه هاو ماهواره های غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش می دهند."
وی تصریح کرد: "مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ به پا کرد مردم ایران به آنها کمک کنند، اما مردم لبنان لحظه ای که اسرائیل به ایران حمله کند آنها لحظه شماری می کنند نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل واردجنگ می شوند."
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: "بعد از انتخابات در ایران اتفاقات ناگواری افتاد که موجب خون دل وعزای ما شد وبسیاری افراد از سرتاسر جهان تماس گرفته وگریه می کردند چون ما هویت خودمان را با هویت جمهوری اسلامی یکسان می دانیم."
7. جریان تجدیدنظر طلب داخلی که در همسویی کامل با اتاق فکرهای بیگانه، شعار "نه غزه نه لبنان" را انتخاب و در روز قدس سر داد، در آن برهه با ادعای دلسوزی برای ایران و ایرانی این اقدام خفت بار خود را توجیه می کرد. ادعای آنها این بود که چراغی که با خانه رواست به مسجد حرام است و اساسا چرا باید تا زمانی که در داخل کشور با مشکلات متعدد درگیر هستیم، سرمایه های خود را خرج فلسطین و لبنان سازیم؟
فارغ از آنکه این شبهه هیچ گاه برای یک مسلمان واقعی محلی از اعراب ندارد –زیرا بر اساس احادیث و روایات متعدد کمک به مسلمانان سراسر جهان یک فریضه دینی برای هر مسلمان است- این روزها شاید بهتر بتوان جنبه "ضد ملی" این رفتار خائنانه را درک کرد چرا که حتی بر اساس یک نگاه کاملا سکولار؛ غیر ایدئولوژیک و مبتنی صرف بر منافع ملی، نتیجه کمک های مالی و تسلیجاتی جمهوری اسلامی ایران به جبهه مقاومت این روزها به خوبی خود را در معادلات منطقه نشان می دهد.
اعترافات آشکار و چندین باره صهیونیستها به غافلگیری از موشک های حماس و پذیرش شکست معنادار در جنگ 8 روز غزه، بیش از پیش نشان می دهد عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در نزدیک ترین نواحی مرزی رژیم صهیونیستی تا چه حد پیش رفته است و طی چند سال قدرت اسراییل در مواجهه نظامی با مقاومت، از 33 روز به 22 روز و در نهایت به 8 روز تقلیل پیدا کرده است.
از سوی دیگر، اسراییل که تا پیش از جنگ 8 روزه غزه و بواسطه تشدید تحریم های اتحادیه اروپا علیه مردم ایران و دریافت سیگنالهای خاص از سوی سبزها بعد از انتخابات 88، به کرات از حمله نظامی به ایران و تاسیسات هسته ای کشور سخن می گفت، این روزها حنتی نتوانست از پس نوار چند کیلومتری غزه و یک جریان سیاسی نظامی به نام حماس که با تقویت جمهوری اسلامی، به این حد از قدرت نظامی رسیده است بر آید لذا نتیجه این موضوع برای هر انسان ذی شعور و صاحب عقلی روشن است که هیچ گاه رژیم صهیونیستی یارای مقابله نظامی و مستقیم با جمهوری اسلامی را ندارد، چرا که اگر ایران در جنگ 8 روزه بواسطه موشک های فجر 5 خود توانست یک گروه سیاسی نظامی را بر رژیم صهیونیستی پیروز کند و یا چندی قبل حزب الله لبنان به کمک ایران توانست با ارسال "پهباد ایوب" گنبد آهنین مورد ادعای صهیونیست ها را در عمل به استهزا گیرد، اسراییل با کدام پشتوانه نظامی از تبعات ویران کننده حمله به جمهوری اسلامی مصون خواهد ماند؟ این مساله آنقدر آشکار شده است که مدیر مرکز مطالعات اعراب نیز در شبکه یورو نیوز اعلام میکند: "شکست اسراییل پیامی بود برای امریکا که شما از عهده غزه بر نیامدید، چگونه می خواهید با ایران بجنگید؟"
8. گذر تنها سه سال از حوادث سال 88 در ایران به خوبی نشان می دهد "نه غزه نه لبنانی ها" با فهم اندک، سطحی و سیاست زده خود نه تنها در راستای وظایف یک مسلمان عمل نکردند که در عمل بر خلاف منافع ملی و وطن خود حرکت کردند؛ اقداماتی که اگر روزگاری قرار بود توسط دولت و اکثریت ملت ایران ادامه یابد این روزها نتیجه تحولات منطقه را نیز به نحو دیگری رقم می زد، شاید جنگ 8 روز غزه به نحو دیگری پایان می یافت و شاید این روزها به جای آنکه مقامات ارشد رژیم صهونیستی درگیر علل شکست خود باشند و "میدل ایست آنلاین" از بی خبری نتانیاهو از موشکهای فجر 5 ایران سخن بگوید، تهدید نظامی ایران حتی جنبه عملی به خود می گرفت و ضلع سوم اشغال افغانستان و عراق، با اشغال ایران عملی می شد.
9. تحولات این روزهای منطقه و تغییر معادلات به سود جریان مقاومت و ملت ایران، همه و همه نتیجه گفتمانی است که تنها سه دهه از بروز و ظهور آن می گذرد، انقلابی که در عصر انزوای دین، با محوریت "دین" آغاز شد، این روزها آنقدر در تغییر معادلات منطقه ای و جهانی تاثیر گذار است که تنها یادآور وعده های الهی و صادق امام راحل است؛ او که فرمود:
«ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله(ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود ... ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم."